زمین من

اکنون زمین از آن من است

زمین من

اکنون زمین از آن من است

گذر عمر

پک می زنی مرا چو سیگـار ، روزگار
در ازدحام شب تو بیکـــار ، روزگار
ساعت نبسته ام به خود، چونکه بی زمان
مصلوب ساعتم به دیــــوار، روزگار
قایم شدی، چه زود پیدات کـرده ام
حالا تو چشم گیر و بشمــار، روزگار
چه تند می روی در این راه بـی امان
من خسته ام کمی نگـه دار ، روزگار
اصلا که گفته گوش به حرف تو شوم
ول کن مرا و دست بـــردار ، روزگار
این بود حرف های من با تو ، والسلام !
من می روم خدانگهـــــدار ، روزگار 

 

 

انقدر واسه کنکور درس می خوندم که وقت واسه آپ وبلاگ نداشتم . 

انقدر بعد از کنکور خسته بودم که وقت واسه آپ وبلاگ نداشتم ! 

الان هم می رم دانشگاه و وقت واسه آپ ندارم !‌ ! 

کلا روزگار زود می گذره,,, . 

 

 

البته حرف واسه زدن زیاد دارم اما , , , . 

ان شاء الله (انشاالله) از این به بعد زود به زود آپ می کنم . 

فعلا ,,, . 

پی نوشت : چی می خواسم بگم ؟ یادم رفت !!!