از کجا شروع کنم .
راستیتش اصلآ فکر نمی کردم انقدر حال بده . . .
قرار بود برم اسکی اما نشد خیلی حالم گرفته بود .
همگی با چند تا از بچه ها قرار گذاشتیم رفتیم جاده چالوس
نمیدونید صد برابر اسکی بیشتر به هم حال داد . کیسه زباله رو ب داشتیم
با بچه ها رفتیم بالای کوه باورتون نمیشه تقریبآ ۲۰۰-۳۰۰ متر ارتفاع گرفتیم
.
.
.
.
.
.
ببخشید که منتظر موندید آخه یه لحظه رفتم دست شویی و برگشتم
داشتم می گفتم رفتیم بالا واز همون جا سر می خودیم پایین .
البته یه چند تا تلفات دادیم اما خیلی خوش گذشت .
برین تو فیض :
کمی از غصه ها دروم کن امروز
دگر بر این دلم اتش نیافروز
کمی خنده زصد شادی نصیبم
چرا من اینهمه با شادی دنیا غریبم !
کمی لبخند ویک کم شادی ام ده
بده بر ما کمی ، آزادیم ده
دگر غصه چنان بسیار گشته
که گویی آسمان نوری نداشته
به شدت در پی آرامش و یا شادی هستم
پی نوشت۱ : اگه اینو نمی نوشتم ته گلوم عقده میشد . (قضیه داره)
پی نوشت۲ : قضیش اینه که پدر محترم سر بند رو شیره مالید و گفت که پیست اسکی بستس و بعد کلی ضد حال خوردم و . . .
سلام باباایول اینجوری که شماگفتین اونقدرهم تلاش نکردین ما دانشجو پزشکی شیراز هستیم .ولی ازحرفات خوشم اومدراستگویی(فاطی ونیلوفر)
salam matalebi ke neweshtin jaleb bood.